بودجهای که تصمیم گرفت بزرگ نشود،دو درصد یعنی دولت سعی نکرد با بزرگ کردن بودجه، کسری را تشدید کند و بر آتش تورم بنزین بریزد. در اقتصادی که سالها زیر بار کسری بودجه و استقراض از بانک مرکزی نفس کشیده، عدمانبساط میتواند یک تغییر سلوک باشد؛ نوعی پرهیزکاری مالی.
اما پشت این پرهیز، یک خطر نهفته است
وقتی تورم نزدیک ۵۰ درصد باشد، بودجهای که فقط دو درصد رشد میکند، در واقع کوچک میشود. حقوق کارکنان دولت روی کاغذ ثابت میماند اما در زندگی واقعی آب میرود. پروژههای عمرانی، نگهداشت شهر، خدمات عمومی و سرمایهگذاری تولیدی در سکوت فشرده میشوند.
بودجهای که خود را کنترل کرد، اما نمیتواند همه چیز را کنترل کند
دولت میگوید نمیخواهد کسری را عمیقتر کند؛ اما این تصمیم بلافاصله پرسشی میسازد:
کدام بخشها باید تاوان این انقباض را بدهند؟ کارمند دولت؟ پیمانکار عمرانی؟ خدمات شهر؟ یا کیفیت عمومی زندگی؟
دو درصد؛ عددی که از سیاست میگوید، نه حسابداری
بودجه امسال روایت تکنیک نیست، روایت انتخاب است. دولت راه سختتر را برگرفته: بزرگ نکردن بودجه، اما نه با منابع جدید، بلکه با تقسیم هزینهها به سکوت.
نتیجه
دو درصد فقط یک رقم نیست. خلاصهای است از یک دوگانه: دولت کسری را تشدید نکرد و این اتفاق خوبی است.
اما از سوی دیگر، بودجهای که رشد نمیکند در کشوری تورمی، به معنای کاهش واقعی توان دولت در ارائه خدمات است. این عدد پشت دارد؛ پشتی از حسابداری، سیاست، تورم و زندگی روزمره. وقتی در متن خبر ظاهر میشود، بیآنکه جملهای نوشته شود،
یک چیز را میگوید: سال سختی در راه است نه برای اعداد، برای آدمها.